در کشورها معمولا تعادل برقرار نمیشود. یا بخش نظامی قویتر است یا بخش دولتی و در غیر این صورت این بخش اقتصادی است که رشد کرده و دو عامل قدرت را تحت سیطره خود میگیرد.
اگر بنگاه اقتصادی قوی باشد , دولت را میبلعد
اگر دولت قوی باشد , بنگاه اقتصادی را میبلعد.
نیروی نظامی و موارد دیگر نیز اینچنین است.
تضعیف همه موارد یا هر یک از موارد مهم یک کشور ، کشور را در مواجهه با دنیای خارج ضعیف میکند. کشورها باید نیروی نظامی قوی داشته باشند تا از مرزها پاسداری نماید. همچنین نیازمند به اقتصاد قوی هستند تا رفاه را دراجتماع فراهم آورد و از سوی دیگر نیازمند سیستمهای به روز و قوی هستند که از همه مقوله ها از جمله اقتصاد و نیروهای نظامی پشتیبانی نماید. اما چگونه این تعادل را میتوان ایجاد کرد و آنرا حفظ نمود؟
باید یک تعادلی برقرار باشد و یک نفر این تعادل را حفاظت کند.
آن شخص رهبر است
اما سیستم رهبری چگونه باید از فساد شخصی و فامیلی دور نگه داشته شود و همچنین آزادی و سایر مواردی که کشور نیازمند آن است را مخدوش ننماید . و این کار را در عین حال قدرت نظامی انجام دهد ؟
یادمان باشد که هر جوابی برای این موارد را در کنار نیاز به یک کشور قوی باید داشته باشیم . هر گونه ضعفی باعث میشود در نهایت کشور در گرداب زمانه از اعتدال خارج شود و به یکی از گردابهای قدرت خواهان داخلی و یا خارجی سقوط نماید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر