همه پرسنل درگیر پروژه میتوانند بگویند که ما این پروژه را ساختیم . اما در تشابه با کاری که دست انجام میدهد ، میتوان گفت که اگر این دست نبود ، دست دیگری آن کار را میکرد. شخص دیگری استخدام میشد و آن کار را پیش میبرد.
ارشد ترین فرد پروژه مدیر پروژه است . اما او نیز میتوانست جایگزین داشته باشد.
واقعیت این است که این پروژه متعلق به یک سازمانی است . مثلا شرکت پیمانکاری . خود شرکت پیمانکاری ساختار و سازمانی است که اگر درست طراحی و راه اندازی گردیده باشد ، میتواند در صورت اشکال یا حذف یکی از اجزا- خود را بازسازی و اصلاح نماید.
این ساختار برای خود میتواند مدیر عامل عوض کرده ، در مواقع لزوم هیئت مدیره را ترمیم یا اصلاح کند . پرسنل کلیدی و غیر کلیدی را به انواع روشها به کار بگیرید.
در واقع این ساختار سازمانی مانند یک موجود زنده در تعامل با محیط خارج است و عمل و عکس العمل نشان میدهد ، رشد میکند و از درونش شرکتهای دیگر در صورت لزوم زاده میشود.
این موجود زنده است که آن پروژه یا تولیدات را تولید کرده و پا برجا است .
در شرایط خاصی این شرکتها میتوانند عمر طولانی کنند یا برعکس به دلیل شرایط محیطی مزمحل و نابود گردند .
مثلا نابودی ساختار شرکت کفش ملی و ادامه حیات و رشد شرکت آتی ساز ، دلیلی بر این است که شرایط محیطی میتواند برای رشد و ادامه حیات سازمانها مفید یا مضر باشد .
کشورها و ساختار داخلی آنها نیز اینچنین است . سلسله های هخامنشیان و ساسانیان ، به نحوی طراحی شده بود که توانست سالها ساختار خود را حفظ نماید و با وقایع داخلی و خارجی دام آورد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر