همه خشونتها از آنجا ناشي ميشود كه شخص خودش را با ديگران در دو جبهه ميبيند . " من و آنها "
حالا براي كسب هر چيز ( از مال دنيا و محبت تا ثواب آخرت ) اين من با آنها در رقابت است . پس جنگ حق و نابودي آنها معقول خواهد بود.
اين من ميتواند در يك جامعه تبديل به " ما " در مقابل " آنها " باشد .
اين ما و آنها جنگ جهاني ميسازد ، هولوكاست نازي ها را ميسازد . هولوكاست بلژكيها عليه مردم كنگو را ميسازد ، هلوكاست اسرائيلي ها در مقابل فلسطيني ها را ميسازد و غيره . نقل است سفيد پوستان آمريكايي ، سياهان را فاقد روح ميدانستند و نظر به اين كه آنها را انسان نميدانستند ، هر گونه اقدامي را بر عليه ايشان مجاز ميدانستند.
براي جلوگيزي از اين اقدامات بايد تفاوت " ما و آنها " از بين برود. همه بايد با هم " ما " شوند.
مواردي مثل مشكلات محيط زيستي و انرژي در جهان اقداماتي است كه ميتواند همه ما را " ما " كند.
در واقع اينقدر واقعيتهاي زندگي روزمره فرد فرد ما به اقدامات ديگران وابسته شده كه عملا همه ما ، " ما " شده ايم .
جوامع قديمي و تقسيم بنديهاي آن ( دولتها و كشورها ) بايد تبديل به جوامع بزرگتر " سياره زمين " شوند.
گر چه هنوز ساز و كار اداره جوامع كوچك و آزاديهاي لازم زندگي را با تنوع فرهنگي نداريم ، اما اين نياز ميتواند ابداع ساز و كارهاي اداري جهاني را در آينده ايجاد نمايد .
جوامع باید خیرخواه جوامع دیگر باشند . مردم بايد يكديگر را غريبه ندانند . كساني كه در قطار مترو سوار ميشوند ، كمك كنند تا آخرين نفر هر ايستگاه امكان سوار شدن داشته باشند .
همه ما به هم وابسته و به يكديگر نياز داريم . گر چه ميشود افراد تنها نيز زندگي كنند . اما " تمدن روش زندگي با يكديگر است " .
تمدن داشتن خودرو و هواپيما و سلاح نيست . تمدن رفتار پيروزمندان جنگ با اسرا است . آيا سربازان آمريكايي در رفتار با اسراي طالبان متمدن بودند يا سربازان رفتار سربازان طالبان با اسراي آمريكايي ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر