قبرستان بهشت زهرا سالها است كه در نزديكي تهران فعال است. به صورت طبيعي قبرستانها عمر طبيعي خود را طي ميكنند و بعد از پر شدن ،قبرستان به جاي ديگري منتقل ميگردد. فضاي قبرستان نيز بعد از مدتي تغيير كاربري يافته و به امور ديگري اختصاص ميابد.
اما مقوله دفن كردن مجدد فاميل متوفا در روي جنازه سابق ( گر چه از منظر شرعي اشكالي ندارد )اما از نظر بهداشتي و تغيير اندازه شهر تهران و اين مهم كه بخش قابل توجهي از قبرستان بيش از سي سال از عمر آن ميگذرد و بنابراين عملا ملك و قبر ديگر به اقوام متوفا تعلق ندارد ، بلكه ميتوان آنرا به نفع شهرداري تملك نمود.
متاسفانه اين امر به عدم برنامه ريزي شهري و عدم اعتقاد و احساس نياز صاحبان شهر ( مردم كه وكالت به نمايندگان خود در شوراي شهر واگذار كرده اند ) به برنامه ريزي باعث شده ، هر زمان هر كس چيزي به نظرش رسيد عمل نمايد.
فروش - درآمد زايي - عدم وابستگي مالي به سازمان بالاتر ، از عواملي است كه همه دست اندركاران شبه دولتي سعي ميكنند به هر طريقي شده بودجه جاري را از هر راهي كه به نظرشان رسيد تامين كنند.
كسي از خود نميپرسد ،اگر دفن متوفا در نزديكي پايتخت غير قانوني شود ، چه ميشود ؟
مردم جنازه هاي اقوام خود را به شهرهاي زادگاهشان منتقل خواهند كرد. در واقع اكثر سكنه تهران از جاي ديگري به تهران آمده اند و امكان دفن آنها زادگاه خودشان يا زادگاه پدرشان ( به عنوان محل ريشه افراد ) امري بدون اشكال و يا معمول ميباشد .
راه حل معمولا بينا بيني است .
شايد بهتر باشد كه قبرستان تهران را به فاصله دورتري از پايتخت در دل كوير منتقل كنيم . بدين ترتيب بسياري از افراد تمايل خواهند داشت كه در صورت توان متوفاي خود را به شهرستانها و روستاهاي خود ببرند.
به اين ترتيب فشار جنازه ها در شهرهاي بزرگ ( در اينجا تهران ) حل خواهد شد .
از سوي ديگر وابستگي عاطفي نسل هاي مهاجرت كرده با زادگاه اجدادي خود برقرار خواهد ماند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر