ساده ترین نیاز بشری , خوردن آب و غذا است و از این خوردن به انسان لذت طبیعی دست میدهد . این لذت وسیله ای است که طبیعت باعث تشویق انسان ( و کلیه حیوانات ) به انجام امور حیاتی خود مینماید .
موارد زیادی ممکن است باعث شود , این لذت کاهش یافته ( مثل سرماخوردگی و سایر بیماریها ) و یا شخص دنبال بیشتر ( لذت بیشتر ) بیفتد .
در این حالت به کمیت و کیفیت غذا توجه کرده و معمولا از حد متعادل خارج میشود .
روی سخن از اینجا به بعد است .
هر لقمه که به دهان میرسد , لذتی و حالتی برای شخص دارد . این حالت بخشی از شخص و بخشی از غذا است .
آنچه اهمیت دارد مبداء و راهی است که غذا تا دهان میپیماید . در واقع روحیه ای است که مواد اولیه غذا ( آب و خاک و انرژی ) در طی مسیر تکاملشان تا دهان طی کرده و جذب نمودهاند .
بخش دوم حالت شخص است .مواردی مثل میزان گرسنگی و اشتها و عوامل جسمی قبلا مورد تحقیق اهل فن قرار گرفته , اما روحیه شخص نیز بسیار در لذت لقمه موثر است .
از این رو میگویند لذت لقمه نان و ماست کشاورز را ارباب های ظالم با خوردن بهترین غذاها نمیبرند . گر چه غذای اربابان بهتر است , اما حال لذت بردن در وجود آنها نیست . ( بوده - با ظلم خراب کردند )
همینطور است سایر لذایذ , از لذت توجه به هنر گرفته تا لذت استفاده از قدرت , با روش غلط کسب بیشتر ، اصل آنرا هم خراب میکنند .
این است که هیچگاه سیر نمی شوند و حداقل لذت را بدست نمی اورند . این بیماری ( از عتدال خارج شدن ) این افراد است که جدای از تاثیر اجتماعیشان ، در درون خود بهشت و دوزخ دارند . آنها از بهشت وجود خود به دوزخ وجود مهاجرت می کنند و در آنجا دنبال حالات بهشتی میگردند .
در واقع میزان لذت از مواهب الهی تابع میزان بهشتی است که در درون خود ایجاد کرده و از آن حفاظت نموده ایم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر