میفرماید : " وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ" پس برای عبادت – عبد بودن – بندگی ما را آفریده است . اما این عبادت ، نماز خواندن – روزه گرفتن و این چیزها است ؟
میفرماید : " يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ " هر چه در زمین و آسمان است خدا را تسبیح میکنند .پس صرف تسبیح حسنی نیست .( دلیل نمیشود تسبیح خدا نکرد ، اما فقط تسبیح کافی نیست )
خوب ما را برای عبادت آفریده ، اما عبادت ذکر و تسبیح نیست . آیا میتوان گامی به پیش رفت ؟
میفرماید " يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿۲۸﴾فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾-- اى نفس مطمئنه (۲۷) خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (۲۸)و در ميان بندگان من درآى (۲۹) و در بهشت من داخل شو (۳۰) "
فدخلی فی عبادی ، یعنی قبلا نبودی ، حالا که به نفس مطمئنه رسیدی در میان بندگان من درآی .
ما عادت کردیم که بگوئیم ما بنده خدا هستیم ( که البته هستیم ) اما بندگی مقامی است که برای رسیدن به آن مقام ، نفس باید مراحلی را بگذراند . از نفس اماره به نفس لوامه تا نفس مطمئنه . سیر این نفس بحث دیگری است .
اما خدا مرا آفرید تا عبادت بکنم که این عبادت به ( فقط ) تسبیح نیست . و این عبادت تربیت نفس است تا مرحله نفس مطمئنه .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر