۱۳۹۴-۰۵-۲۷

اخلاقیات و دینهای الهی , فطرت بشریت است

دیدیم که در حیوانات نیز اخلاقیات وجود دارد . و میدانیم که اخلاق نزد انسان تکمیل همه انواع اخلاق حیوانی و دارای اضافات کامل کننده اخلاق می‌باشد .
این وجه کامل بودن اخلاقیات نزد بشر , توسط همه افراد بشر " حس " میشود .
آنچه در بیرون از تن میبینیم و یا درون خود فکر میکنیم را میتوانیم با این اخلاقیات مقایسه کنیم و اعتبار آن گفتار یا واقعه را با اصل اخلاقیات بسنجیم .
این مقایسه و سنجش را فاروق نام است که به همه بشر داده شده .
در طول حیات به تدریج آموزشهای غلط ممکن است باعث عادت به غیر اخلاقیات شود . مثل دروغ و حرف زشت و دزدی و غیبت و غیر آن .
در طی زمان برای این غیر اخلاقیات دلیل و برهان میتوان تراشید .
و بدین ترتیب زندگی مردم از فطرت انسانی که همان اخلاقیات است فاصله میگیرد و مسیر رشد بشری , به سمت سقوط پست تر از حیوانی میرود . ( حیوانات بر اساس فطرت خود در مسیر فطرت هستند و اگر خطایی کنند چون مرتبه اخلاقی آنها از بشر کمتر است , درجه سقوط آنها نیز کمتر است . بشر اگر سقوط کند , بیشترین میزان ممکن که از حیوانات پست تر است , سقوط خواهد کرد )
یاد داریم که رسول خدا فرمودند : " من برای تمام کردن اخلاق آمده ام "
پس ناظم خلقت برای رفع عیب و هدایت بشریت , امکان اصلاحات اساسی را نیز ایجاد نموده و رسولان " یادآوری کننده درست و غلط " را فرستاده .
پس بشریت توان اصلاح خود را دارد و این جدای از فعالیت و اراده فردی مردم است که قبول دارند یا نه - شمشیر بکشند یا نه .
پس خشونت و نظرهای ناصواب " اشتباه کنندگان " در اصلاح جامعه بی تاثیر خواهد بود . ( حداکثر باعث تاخیر زمانی میشود , اگر بشود )
از این امور نتیجه میشود که خشونت غیر اخلاقی ( جدای از دفاع که کاری فطری و اخلاقی است ) و حتی در امر به معروف و نهی از منکر نیز حداکثر " بشیر و مبشر " باید بود که این حد نهایت " رسولان اولولعزم " است .
نکته : ارزش هر کس به قدر همت اوست .
این بحث جای توسعه دارد . در اینجا به همین مقدار بسنده میشود .

هیچ نظری موجود نیست: