۱۳۹۴-۱۱-۱۱

مشکل " تروریست دولتی " ضد مردم خودی !

 


اصولا مشکلی که ما با اسرائیل داریم همین است . گروهی که حکومت را در دست دارند ( در اینجا یهودیان ) بر گروه دیگری ( حالا اکثریت یا اقلیت ، فرقی نمیکند ) فشار و زور وارد میکنند . حرف آنها ایناست که شما اصلا نباید باشید .

اگر هستید باید برایما کار کنید و به ما خدمت کنید . گروهی پا را از این فراتر گذاشته و مدعی هستند که " اگر میخواهید باشید ، باید بگوئید که اصلا شما ، همان ما هستید – هویت ندارید و فقط ما هستیم "

نمیدانم این سطح فکر به کجای گذشته های بشری باز میگردد . اما نمونه های زیادی داریم که در " دهکده جهانی " نمیتوان از آن چشم پوشی نمود . مردم میبینند و عکس العمل نشان میدهند . چه در داخل آن کشورها و چه در خارج آن کشورها . نگاهی به کشورهای با این زاویه دید ما را کمک میکند که برای این درد کهن ، درمانی بیندیشیم .

آفریقای جنوبی و آپارتاید ( و همچنین در سایر کشورهای آفریقائی چیزی مشابه جریان داشت . و البته دارد )

اسرائیل و نحوه برخوردشان با فلسطینیان ( نه فقط مسلمانان – که آنها مسیحیان را نیز هم رده مسلمانان میدانند . مسیحیان نیز کسانی هستند که از دین موسی خارج شده اند . اگر توانش را داشته باشند ، همان میکنند که با مسلمانان انجام میدهند )

ازبکستان با فارسی زبانان ( اصلا دولت منکر وجود تاجیکان فارسی زبان در کشور است . همه آنها اگر بخواهند باشند ، ازبک هستند ! )

ترکیه و کردها ( دولت منکر وجود کرد در ترکیه است . آنها نیز ترک هستند ، اگر بخواهند باشد . بگذریم که خود ترک ها واقعا ترک نیستند ، اما برخورد امروز آنها در ادامه نسل کشی ارامنه و یافتن هویت ترکی است )

چین و مسلمانان سین کیانگ – آنها نیز امکان زندگی برابر ندارند . مهاجرت چینی تباران به این استان ، بافت جمعیتی آنها را به هم ریخته و فرهنگ و حیات یک ملت را در مرز نابودی قرار داده است . چون آنها با استاندارد حکومت مرکزی همخانی ندارند ، باید اضافات آنها بریده گردد .

حکومت کشورهای عرب زبان اطراف خلیج فارس نیز با تفاوت شیعه و سنی و حکومت اقلیت بر اکثریت از روشهای پلیسی ممکن شده است .

عقیده طالبان نیز چنین است . القاعده و داعش نیز از منطق مشابه پیروی میکنند .

گر چه در کوتاه مدت ، غرب با فاصله گرفتن از این زشتیها در پی ایمنی بخشی به خود است ، اما دیر یا زود این " معضلات فرهنگی جهانی " در خانه آنها نیز بروز خواهد یافت .

اما آنچه مشهود است این است که دنیا و مردم داخل و خارج این کشورها ، نمیتوانند به این وضعیت ادامه دهند . دیر یا زود این نظم کنونی به هم خواهد خورد و نظم دیگری جایگزین خواهد شد .

فشارهای داخلی و خارجی به زورمندان این کشورها فشار خواهد آورد تا اصل برابری افراد مملکت را به رسمیت بشناسند و تفاوتها را قبول کنند .

جامعه به سمت قبول و تحمل تفاوتها پیش خواهد رفت .


یادمان رفته است که حدود مرزها توافقی است که مدیریت سرزمینها را تقسیم نموده است . عقاید دولتمردان و مدیران اجتماع ممکن است مدتی مدیریت صحیح اجتماع را منحرف نماید ، اما در دراز مدت نمیتواند پایه و شالوده " اداره سرزمینها باشد "

هیچ نظری موجود نیست: