فرض کنیم که یک توپ فوتبال را به سمت یک
سیاهچاله شوت کنیم . برای این توپ چه اتفاقی خواهد افتاد ؟
در فواصل دور زمانی که توپ به سمت سیاهچاله
میرود بر سرعت آن اضافه میگردد . به تدریج که توپ به سیاهچاله نزدیک میگردد و
نیروی جاذبه سیاهچاله به توپ زیاد میشود ، این سرعت خیلی اضافه میگردد . در واقع
در یک جائی ، نیرویی که به قسمت جلوی توپ وارد میشود خیلی بیشتر از نیروئی که به
قسمت عقب توپ وارد میشود ، خواهد شد . در این مرحله تا جائی که این نیرو را ساختار
فیزیکی توپ بتواند تحمل کند ، شکل توپ حفظ خواهد گردید . اما از یک جائی به بعد
این نیرو از توان تحمل اتصال اجزای توپ بیشتر میشود . در اینجا تکه های توپ از
جلوی آن جدا شده و توپ از هم خواهد پاشید . در این مرحله توپ به صورت اجزای کوچک
به سمت سیاهچاله خواهد رفت . این اتفاق نه تنها در حد پلاستیک توپ اتفاق
خواهدافتاد . بلکه در یک مرحله ای شامل فروپاشی ملکولی تکه های جلوی توپ نیز میشود . و البته در مرحله
ای دیگر این اتفاق میتواند در حد اتمی رخ دهد . این یعنی به تدریج هر چه توپ ما به
سیاهچاله نزدیکتر گردد ، ساختار آن به ساده ترین حالت ممکن شکسته خواهد گردید .
ساده ترین حالت ممکن نور و انرژی است که در فواصل خیلی نزدیک به سیاهچاله این
اتفاق خواهد افتاد . اما برای این مواد در
هر مرحله شکست اتفاقات دیگری نیز رخ میدهد . در اینجا تفاوت فاصله جلو و عقب توپ
را در نظر گرفتیم . حالا سمت چپ و راست توپ را ملاحظه خواهیم کرد . ( و به روش
مشابه برای بالا و پائین توپ )
وقتی توپ شروع به تکه تکه شدن نماید و اجزای آن
از هم جدا شوند . قطعاتی که از مرکز دورتر هستند ، علاوه بر حرکت به سمت سیاهچاله
، حرکتی به سمت مرکز توپ نیز خواهند یافت . این حرکت متوقف نشده و در نهایت باعث
چرخش این قطعات بدور سیاهچاله خواهد شد . وقتی این قطعات با سرعت زیاد بدور سیاهچاله
هبچرخند ( و البته در حالی که به سیاهچاله نزدیک می شوند ) یک نیروی گریزاز مرکز
در آنها بوجود می آید . کره های متحد المرکز با سیاهچاله دارای سطح انرژی یکسانی
هستند . و وقتی قطعات توپ ما لایه به لایه به سیاهچاله نزدیکتر میشوند ، سرعت آنها
اضافه میشود . اما حرکت چرخشی آنها نیز سرعت بیشتری میگیرد . ( دخالت زمان در
رویداد )
میدانیم که منحنی زمان در نزدیکی سیاهچاله بسیار
فشرده شده است . این یعنی برای ناظر در فواصل دور ، توپ ما هر چه به سیاهچاله
نزدیکتر شود سرعت سقوط آن کمتر به نظر میرسد . اما این اتفاق برای لایه کره های
متحد المرکز است . اما در جهت مماس بر کره ها زمان قابل مشاهده یکسان و معمولی است
.
بنابراین آنچه ما مشاهده میکنیم سرعت گردش ذرات
توپ ما به دور سیاهچاله زیاد تر از سرعت سقوط آن خواهد بود . با توجه به اطراف
" ذره " افزایش سرعت دورانی روی مسیرمارپیچ بدور سیاهچاله به سمت بالا و
پائین سیاهچاله خواهد بود . این افزایش سرعت آنقدر اضافه میشود که ذرات به قله
بالا و پائین سیاهچاله برسد . در آنجا بدلیل این که شعاع دوراننزدیک صفر است ،
نیروی گریز از مرکز حداکثر خواهد شد و ذرات توپ ما با سرعت نزدیک سرعت نور از
سیاهچاله دور خواهند شد .
بسته به این که ذرات توپ ما در چه مرحله ای به
این مکان رسیده باشند ، ممکن است شامل قطعات تشکیل دهنده آن مرحله باشند . این
اجزا به ترتیب – تکه های توپ – پلاستیک – اتم کربن و اکسیژن و هیدروژن – و یا
انرژی حرارتی و نور باشد .
آنچه میدانیم ، بدلیل حرارت همه این اجزای خروجی
بصورت گازی است . و البته بخشی از نورهای خارج شده ، جذب این گازها میگردد .
این گازها با توجه به این که به جز سیاهچاله ،
جاذبه مهم دیگری در نزدیکی آن وجود ندارد ، بعد از طی مسافتی دوباره به سمت
سیاهچاله باز خواهد گشت . مسیر بازگشت این گازها نیز بصورت منحنی است و نهایت مسیر
بازگشت آنها روی دیسک سیاهچاله خواهد بود (گر چه روی دیسک متوقف نشده و به حرکت
خود ادامه میدهد – بالائیها ، پائین خواهند رفت و برعکس ) این گازها هر چه به
سیاهچاله نزدیکتر شوند سرعت عمد بر دیسکشان کاهش خواهد یافت . تا دوباره این گازها
توپ تشکیل دهند و به سیاهچاله بازگردند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر