در جامعه زیاد امکان دارد با کسانی مواجه شویم که در رفتار اجتماعی خود با دیگران اشتباه میکنند . وقتی با این افراد مواجه میشویم ، در ذهن قوانین اجتماعی را برای مواجهه مد نظر قرار میدهیم . اما اگر طرف مقابل این قوانین را مراعات ننمود ، با مشکل مواجه میشویم .
وظیفه افراد ، آموزش قوانین اجتماعی به دیگران نیست . باید به گونه ای رفتار نمود تا کمترین برخورد ممکن رخ دهد . این وظیفه مربیان جامعه است تا همگان را به آن حداقلها آموزش دهند و افرادی را تتنبیه کنند که این حداقلها را رعایت نمیکنند .
آنچه ما باید بکنیم این است که نفع جامعه را حداکثر کنیم .
فرض کنیم ، کسی از سمت چپ خیابان ( باند سوم ) بخواهد به سمت راست بپیچد (جایش باید در باند اول باشد ) اگر بخواهیم هر رفتاری انجام دهیم که در لحظه منجر به آموزش شود یا حق خود را بازستانیم ( از خلاف قانونی که به عمل آمده ) در هر دو حال هم " وقتمان " را از دست میدهیم و هم امکان " صدمه مالی و جانی " برای ما ممکن خواهد بود .
برخورد با این افراد باید توسط قانون صورت پذیرد و کسی مجری قانون برای دیگران نمیتواند باشد ( این نیز قانون ) است .
لذا بهترین حالت برای شهروندان این است که با توجه به مشکل پیش آمده ، نفع جامعه را حداکثر کنند . نظر به این که در این موارد قانون وجود ندارد ، تشخیص فرد خیلی در نتیجه مهم خواهد بود .
تنها جائی که لازم است به عنوان ضابط قانون افراد وارد کارزار گردند ، جاهائی است که قانون نیز مشخص نموده است . و آن زمانی است که جان یا مال دیگران در شرف از دست رفتن باشد . ( شرع نیز این اصل را به صورت واجب بیان نموده است )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر