۱۳۹۴-۱۱-۱۵

نگاهی به جهان بینی که تئوری بیگ بنگ را ارائه داد


در دیدگاه مسیحی ، حضرت مسیح ظهور کرد . یکبار در تمام حیات انسانی و با ظهور ایشان خداوند روی زمین آمد ( مسیح ) و بعد از مصلوب کردن مسیح ، خداوند به آسمان رفت و بعدا ظهور خواهد کرد و دنیا را در صلح و آرامش قرار خواهد داد .

تئوری بیگ بنگ نیز چنین است . یک انفجار بزرگ رخ داد ( مشابه ظهور مسیح ) اتفاقاتی بعد از آن انفجار افاق افتاد و در نهایت همه چیز به مسیح ( هسته اصلی جهان ) بازخواهد گشت .

آنچه بعدها بصورت منطقی و ریاضی به تئوری بیگ بنگ اضافه شد ، همگی بر اساس یافته های روز دانشمندان و توجیه آن اتفاقات در کنار بیگ بنگ است . گر چه امروز اشکالات زیادی برتئوری بیگ بنگ میگیرند ، اما هنوز یکی از تئوریهایی است که بسیاری موارد را میتواند توضیح دهد .

اتفاق مشابه دیگری داریم که زندگی و حیات را به وجود می آورد . و آن نیز یک سال است . در بهار انفجاری از زندگی و حیات در طبیعت به وجود می آید و رشد مینماید و در نهایت در زمستان همه چیز به وضع سابق خود باز میگردد .

اما همانطور که تمام دنیا یک سال نیست و حیات روز زمین از تکرار این سالها شکل گرفته است ، تئوری بیگ بنگ اضلاح شده نیز میتواند وجود داشته باشد . و آن تکرار بیگ بنگ است برای دفعات زیاد ( و البته محدود ) تعداد آن را شاید امروز با دانش خود نتوانیم توضیح دهیم ، اما میتوانیم درک کنیم که باید بیشتر از یکی وجود داشته باشد .

همانطور که به اعتقاد بسیاری از یکتا پرستان ، مسیح تنها اتفاق هستی نبود و ایشاننیز مانند سایر پیغمبران بنده خدا بود که برای راهنمائی روی زمین آمد . و مانند او بسیار بوده اند ( البته شروع و پایانی داشته اند ) اتفاق بیگ بنگ نیز چنین است و شروع و پایانی داشته و تعداد آن امروز برای ما نامشخص است .

تغییر فصول سال نیز همینطور است . با توضیح تغییرات فصل در یک سال میتوان توضیح داد که چگونه علفها و بعضی از جانوران بوجود می آیند و زندگی کرده و به نهایت میرسند ، اما حیات روی زمین از تکرار تعداد زیادی از این " تغییر فصول " بوده است . تعداد آنرا امروز میتوانیم تخمین بزنیم ( عمر زمین حدود چهار و نیم میلیارد سال است – چند میلیون سال کمتر یا بیشتر )

در اینجا هدف این بود که پیدایش تئوریها را با اعتقادات و تفکرات قبلی افراد کنار هم قرار دهیم و مشابهت زیادی بین آنها مشهود است . همچنین اگر اعتقادات و جهان بینی متفاوتی داشته باشیم ، دیدیم که تئوریها میتوانند به نحوی تغییر کنند که توضیح بهتری از جهان هستی ارائه نمایند یا بر عکس ، ما را در چرخه مجهولات بیش از پیش فرو برند .


آنچه واقعا وجود دارد ، مسلما چیزی نیست که در امروز و صد سال آینده درک بشری به آن برسد . شاید رشد و اعتلای دانش بشری در چند هزار سال آینده به جائی برسد که بتواند توضیح قابل قبولی از جهان هستی ارائه نماید ، اما باید بدانیم که امروز ما جائی در میان حلقه دانش هستیم . آنچه امروز پیدا کنیم ، ممکن است برای آن در آینده توضیح دیگری داشته باشیم . اما امروز به عنوان یکی از کسانی که در طول رشد دانش بشری قرار دارد باید سعی خود را بنمائیم و حرکتی مثبت در جهت رشد انجام دهیم . و یادمان باشد ، انچه در کوتاه مدت به آن میرسیم ، حقیقت هستی نیست .

هیچ نظری موجود نیست: