۱۳۹۴-۱۱-۱۷

چرخ دنده سرگردان!


در اجتماع مکانیسمهائی وجود دارند که به طور طبیعی کار میکنند . اجزای این سیستم را میتوان به چرخ دنده تشبیه کرد که با هم یک مکانیسمی را به حرکت در می آورند .

حرکت هر چرخ هدف قائی سیستم نیست . اما کارکرد صحیح هر چرخ لازم است تا سیستم به نحو مناسبی حرکت نماید .

حالا در نظر بگیریم که بعضی از چرخها ، به واسطه ارتباط – مدیریت غلط – مصالح یک مقطع زمانی ، به جائی اضافه شده و یا جایگاه آن عوض شود .

وقتی سیستم از حالت فشار و یا کارکرد غیر طبیعی خود به سمت کارکرد طبیعی یا به حالت دیگری تغییر نماید ، سر چرخها چه می آید .

گروهی در مکانیزم جدید کارکرد دارند و تعدادی که ممکن است در جایگاه خود مهم هم باشند ، به واسطه توقع غلط ، جدا خواهند افتاد .

این چرخ دنده ها سرگردان خواهند ماند . سیستم به آنها نیاز نارد . گر چه اگر در جای خود قرار بگیرند میتوانند مفید باشند ، اما به واسطه فساد – توقع زیاد – عادت – رانت و هزار مسئله دیگر آنها در جای خود دیگر نمیتوانند کار کنند و مطلوب آنها موقعیت بالایی است که دیگر امکان قرار گرفتن در آنجا را ندارند . بنابراین این چرخها سرگدان میشوند .

گروه بزرگ دلالهای اقتصادی مثال این سرگردانی هستند . زمانی که دیگر به دلالها نیاز نباشد و گردش کالا بتواند سیکل طبیعی خود را طی کند ، دلالها چه خواهند کرد ؟

مدتی سرگردان خواهند بود تا متوجه شوند ، این جایگاه دیگر وجود ندارد . در آن زمان ممکن است گروهی از آنها دنبال جایگاه طبیعی خود در حلقه تولید و توزیع را بگیرند و به جامعه فروشنده ( نه دلال ) و یا تولید کننده بپیوندند .

در دنیای دلالی این اتفاق برای مهندسان تولیدی می افتد . در زمانی که به دانش اهمیت طبیعی داده نشود ، دانشمندان دچار این سرگردانی میشوند .


مدیریت جامعه باید در جهتی حرکت کند که سیستم به نحو صحیح بچرخد و عامل سرگردانی که نشانه کارکرد غیر طبیعی سیستم است به وجود نیاید .

هیچ نظری موجود نیست: